چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

جمعه، خرداد ۱۵، ۱۳۹۴

نعلیات. چند رباعی. اسماعیل وفا یغمائی


1
نعلی است که شیخ آفرین میزندش
صد بوسه به روی آهنین میزندش
آنگاه نه بر پای خران، بل سر ما
بانام خدا و خلق و دین میزندش
2
نعلی است که نعلبند اسلام عزیز
آماده نمود خوشگل و خوب و تمیز
آنگاه به فرق مومن و مومنه زد
ازقرن نخست تا کنون چابک و تیز
3
نعلی است نه بر پا! که به سرهاست عیان
رخشنده چو تاج شهریاران جهان
هر کس به جهان شاد به چیزی باشد
ما نیز زنعل کله هامان شادان
4
نعلی است که بر کله ی ما کوفته اند
زین نعل شعور ما همه روفته اند
با سر همه در طریق جهلیم روان
ما را این است، آنچه آموخته اند
5
نعلی است که گر به سر نبود ای دل من
در جهل نبود خانه و منزل من
گر نعل به پای من بدی نی سر من
بی شک شده بود حل همه مشکل من
6
گوئیم که ما! فخر جهانیم همه
برجسته ترین نقش زمانیم همه
در آینه بنگریم  خود رایکدم
دانیم که از نعل سرانیم همه
7
ای دوست بهشت اگر حقیقت، نه مجاز
بی شک که پس از طی چنین راه دراز
چون ما همگی نعل به سرها داریم
اصطبل بهشت میدهدمان آواز